ویل دورانت: آن اندازه که از افسانه‌ها بر می‌آید کوروش از کشورگشایانی بوده است که بیش از هر کشورگشای دیگری او را دوست می‌داشته‌اند و پایه‌های سلطنت خود را بر بخشندگی و خوی نیکو قرار داده بود. دشمنان وی از نرمی و گذشت او آگاه بودند و به همین جهت در جنگ با کوروش مانند کسی نبودند که با نیروی نومیدی می‌جنگد و می‌داند چاره‌ای نیست جز اینکه بکشد یا خود کشته شود...وی هرگز شهرها را غارت نمی‌کرد و معابد را ویران نمی‌ساخت.»

سنگ‌نگاره اهورامزدا و اردشیربابکان

سنگ‌نگاره اهورامزدا و اردشیربابکان که یکی از زیباترین و سالم‌ترین نقوش بازمانده از دورهٔ ساسانی است، در گوشهٔ شرقی محوطهٔ نقش رستم، بر سینهٔ صخره‌ای تراشیده شده که ۲ متر از سطح زمین، فاصله دارد و دارای ۶٫۶۵ متر پهنا و ۲٫۴۰ متر بلندا است.

در این نقش، اردشیر بابکان در سوی چپ مجلس، سوار بر اسبی، کنده‌کاری شده و روبه‌روی او، اهورامزدا که او نیز سوار است و از نیم‌رخ نقش شده، قرار دارد. پشت سر اردشیر، یک جوان، مگس‌پرانی در دست دارد و زیرپای اسب اردشیر پیکر بی‌جان اردوان پنجم به‌خاک افتاده و قرینهٔ آن در زیر پای اسب اهورامزدا نیز، نقش شده‌است.

اهورامزدا دست راستش را به سوی اردشیر دراز کرده و حلقه‌ای (دیهیم شهریاری) را به او اهدا می‌کند و در دست چپش شاخه‌های برسم را نگه داشته‌است.

بر روی سینهٔ اسب اردشیر، کتیبه‌ای به سه زبان پهلوی ساسانی اشکانی، و یونانی وجود دارد که ترجمهٔ آن، چنین است: «این است پیکر مزداپرست، خداوندگار اردشیر، شاه شاهان ایران، که نژاد از ایزدان دارد، پسر خداوندگار بابک، شاه.»

بر روی اسب اهورامزدا هم متنی سه زبانه کنده شده که ترجمه‌اش در زبان یونانی، «این است پیکر خداوند زئوس» و در متون پهلوی «این است پیکر خداوند اهورامزدا» می‌باشد.


:: برچسب‌ها: دورهٔ ساسانی, سنگ‌نگاره اهورامزدا و اردشیربابکان, پهلوی ساسانی, اشکانی, یونانی, ,
نویسنده : پارسه

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد